نوشته ها..

محیطی برای انتشار نوشته های من..

نوشته ها..

محیطی برای انتشار نوشته های من..

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطره» ثبت شده است

اکسیژن پاک

دوشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۲۲ ق.ظ

در مسیر پیاده روی؛ جلوی در موکب روی ویلچر نشسته بود.

چند دقیقه ای یک بار ماسک اکسیژنش را از روی صورتش پایین می آورد و یک نفس عمیق می کشید.

دوباره با شروع سرفه های شدید ماسک را روی صورتش می گذاشت.

سهمش از این اقیانوس مواج، فقط نفس کشیدن در ساحل آرامش بود..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۷ ، ۰۰:۲۲
انجم شعاع

کامیون پر از خادم

يكشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۰۸ ب.ظ

صبح زود از مرز رد شدیم.منتظر بودم بعد از بیداری کامل در یک شب، با نشستن در اتوبوسی که وعده داده شده بود؛ آن طرف منتظرمان است؛ قدری استراحت کنم.

وقتی جمعیت صد نفره را جلوی کامیون حمل گوشت نگه داشتند اولین نفر که سوار شد همان روحانی مداحی بود که با دم یاعلی گرفتنش نمی گذاشت کسی به بالا پایین پریدن کامیون در چاله ها دقت کند.

همه سوار شدیم.عده ای وسط ایستاده اند و متوسل شده اند به زنجیرهای که مثل بند رخت در وسط وصل شده اند  تا  خادمینی را  که کوله پشتی روی پاهایشان بالش خوابشان شده ، کف کامیون له نکنند..

وقتی چاله یا دست انداز بزرگ باشد صدای یاعلی بلندتر از قبل می شود.برای همین مداح گر گرفت و به قدری داد زد که صدایش همان اول راه گرفت، شاید هم بخاطر آن گردو خاک هایی بود که کل گاری کامیون سربسته کامیون را پر کرده است.

خدا را شکر این وضعیت یک ساعت بیشتر طول نکشید و سوار ون هایی شدیم که در یکی از شهرهای مرزی منتظر ما بودند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۲۲:۰۸
انجم شعاع