نوشته ها..

محیطی برای انتشار نوشته های من..

نوشته ها..

محیطی برای انتشار نوشته های من..

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خادم» ثبت شده است

تبلیغ نوین

يكشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ۱۱:۱۵ ب.ظ

هدف اولیه ام خدمت بود نه زیارت..هر صبح از دور سلام میدهم و شب اول از داخل صحن عرض ادب نمودم و انشالله شب آخر به نیت مادرم زیارت وداع بخوانم.

یکی از کارهای روزانه ام خدمت به زائرانی است  که گاهی برای پیدا کردن سرویس های بهداشتی کلی دور خود می چرخند..

روز اول تمام سرویس های بهداشتی اطراف حرم را پیدا کردم و نزدیک ترین و خلوت ترین راه را در جواب سوال زائری که در تلاش بود خودش را به نماز جماعت حضرت امیر برساند، پیشنهاد میدادم..

حتی میدانم در کدام ساعت از روز حمام ها خلوت تر است.این را وقتی به جوان تبریزی که حوله اش روی دوشش بود گفتم، نیم ساعت با دوستانش کنارم ایستاد و سوالاتش را پرسید تا ساعت خلوتی حمام آغاز شود..

خب این هم روشی بود برای تبلیغ در صحن حضرت زهرا (سلام الله علیها) که بیشتر افراد برای رفع خستگی و استراحت آنجا آمده بودند..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۲۳:۱۵
انجم شعاع

کامیون پر از خادم

يكشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۰۸ ب.ظ

صبح زود از مرز رد شدیم.منتظر بودم بعد از بیداری کامل در یک شب، با نشستن در اتوبوسی که وعده داده شده بود؛ آن طرف منتظرمان است؛ قدری استراحت کنم.

وقتی جمعیت صد نفره را جلوی کامیون حمل گوشت نگه داشتند اولین نفر که سوار شد همان روحانی مداحی بود که با دم یاعلی گرفتنش نمی گذاشت کسی به بالا پایین پریدن کامیون در چاله ها دقت کند.

همه سوار شدیم.عده ای وسط ایستاده اند و متوسل شده اند به زنجیرهای که مثل بند رخت در وسط وصل شده اند  تا  خادمینی را  که کوله پشتی روی پاهایشان بالش خوابشان شده ، کف کامیون له نکنند..

وقتی چاله یا دست انداز بزرگ باشد صدای یاعلی بلندتر از قبل می شود.برای همین مداح گر گرفت و به قدری داد زد که صدایش همان اول راه گرفت، شاید هم بخاطر آن گردو خاک هایی بود که کل گاری کامیون سربسته کامیون را پر کرده است.

خدا را شکر این وضعیت یک ساعت بیشتر طول نکشید و سوار ون هایی شدیم که در یکی از شهرهای مرزی منتظر ما بودند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۲۲:۰۸
انجم شعاع